۱۳۹۰/۴/۲۸

پاییز


برگ از درخت می افتد بی آنکه من و تو

بدانیم شاید در همین حوالی جایی میان

فاصله همین رها شدن و افتادن دلی لرزیده است......

برگ زیر پای عابرانی که گویا خسته اند

از این همه رها شدن و افتادن می شکند

بی آنکه من و تو بدانیم شاید در پس این

همه بی خیالی نگاهی به نگاهی گره خورده است

و چیزی به نام مهر زاده شده است..

و این است معجزه عشق...

پاییز مبارک

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر